آنيتا عسل مامان و بابا

دخترکه نازنینم شانزدهمین ماهگرد تولدت هم مبارک الهییییییی که خوشبخت بشی و عاقبت بخیرشی و 120 ساله شی  بوووووووووووووووووووووووووس به روی ماهه تنها فرزنده نازم آنیتای جوووووووووووون  عکسات هم بعدا میام میزارم  ...

سلااااااااااااااااااام دردونه ی مامانی دندون 7 شما هم در اومد البته یه 10 روزی هست که در اومده ها(( مامانو ببخش که دیر تبریک گفتم یه کم بی حوصله شده بودم حسه نوشتن نداشتم)) هفتمین دندونت هم از بالا کنار دوتا دندون جلوییت در اومده ((سمت راسته دهانت)) دندونه هشتم هم از پایین عقب دندان دقیق زیر اولین دندونت  اومده البته این هم تقریبا 3روزی هست که روییده دیگه واقعا داری خانم میشیا مبارک باشه دخترکم ایشاالله ازشون خوب مراقبت کنی  مامانی عاشقانه دوست داره ...

بوستان ولایت : جمعه دوم خرداد 1393 آنیتا در سن 1 سال و3 ماه و18 روز سلام دخترکم این عکس رو که میبینی کاروان گل تو بوستان ولایت بود ...

     به امر رب خود لبیک گوییم ، به همراه ملائک جمله گوییم ، سلام و رحمت حق بر محمد ، اللهم صل علی محمد .       جهان بهشت وصال محمد است امشب چراغ ماه، بلال محمد است امشب زمين مكه گل انداخته ز بوسه نور خديجه محو جمال محمد است امشب مبعث پیامبر اکرم مبارک       ...

تو این عکس آنیتا خانم ما 1 سال و3 ماه و 17 روز سن داره ومشغول بستنی خوردنه ((الهیییییییییییییییییییی که مامان فدای اون بستنی خوردنت بشه عسل من))  ...

                                     این 2 تا دندونای بالایی تازه نزدیک 1 هفته اس در آمده آخرشب در راه برگشت به خونه جمعه 2 خردادا1393 ...

سلااااااااااااااااااااااااااااام دخمل گلم جمعه ای که گذشت  با مادرجون و2تا دایی ها و زن دایی  رفتیم سیرک عقاب توی بوستان ولایت برگزار شد وقتی مراسم شروع شد چون سر وصدا زیاد بود شما خیلی گریه کردی و خیلی ترسیدی مادرجون شما رو از بغل من گرفت تو گوشات دستمال کاغذی گذاشت و باروسریش جلوی گوشاتو گرفت این کارش باعث شد تو دخترک نازم ساکت بشی و تو بغل مادرجون خوابت برد تا آخرمراسم تقریبا خوابت برد فقط نیم ساعت آخربیدارشی یه اتفاق جالب که هم افتاد این بود که صدای بلندگوهای سالن خراب شد تا یه رب (( به قول دایی جون آه آنیتا گرفت صداقطع شد)) مجری صحنه میگفت تا حالا یه همچین اتفاقی تو این 12 سال که سیرک برگزار میشه نیافتاده بود...